تاریخ تحلیلی ادیان و مذاهب در جهان از آغاز تا امروز
کتاب اول: نظامات مذهبی در جهان
مجموعه ای از مدارک و اکتشافات ثبت شده از اعمال، تفکرات و رویدادهای دینی بشر را از آغاز پیدایش انسانسایان تا شروع عصر باستان، ارائه می دهد، با وجود اینکه دوره ماقبل تاریخ عاری از هرگونه اسناد و متون مکتوب است و آثار دینی به جا مانده از آن همگی غیر مکتوب هستند و همچنین بر پایه نظریهها و فرضیه هایی از منابع غیر مستقیم مثل یافتههای پربحث و جدل باستان شناسی استوار هستند لذا تاریخ و رخدادشناسی ادیان به شکلی جدی از زمان اختراع خط یعنی حدود ۵۰۰۰ سال پیش در سرزمینهای شرق نزدیک آغاز می گردد.خاور نزدیک یا شرق نزدیک به سرزمین هایی اطلاق میشود که در غرب آسیا مابین دریای مدیترانه و ایران واقع شده اند این عبارت جغرافیایی بیشتر برای باستان شناسان و تاریخدانان مصطلح می باشد، البته استفاده این اصطلاح در نزد روزنامه نگاران و سیاستمداران نیز کاربرد دارد. تاریخ ادیان دارای خط سیری است که به بررسی وقایع نگاری تطبیقی پیشامدهای مهم آیینهای مختلف بشر در دورههای تعریف شده تاریخی و ماقبل تاریخی می پردازد.
گرایش به دین همواره در نهاد انسان بوده است. هیچگاه جامعه بدون دین در تاریخ وجود نداشته و هرچند افراد بی دین در جوامع بوده اند، هرگز اینها یک لایه قلمداد نمی شده اند و همواره انگشت شمار و در استثنا بوده اند.نفوذ دین در همه جوامع و دوام آن تا به امروز، خود نشانه فطری بودن دین در نهاد انسان است. اگر در گذشته از انسان به عنوان «موجود مستوی القامه » و «موجود اندیشه ورز» و «موجود ابزارساز» و «موجود سیاست پرداز» سخن می گفتند، امروزه یعنی در عصر موشک و ماهواره و رایانه از انسان به عنوان «موجود دین ورز» هم سخن می گویند.
این درست است که دین، بویژه در چند سده اخیر، بارها سکندری خورد و نقش بر زمین شد، اما سرانجام، افتان و خیزان، قد راست کرد و اینک، استوار و سرافراز، ایستاده است. و طرفه آنکه همانها که پس از رنسانس از فلاخن علم به دین سنگ پرتاب کردند و آن را از دایره زندگی بیرون نمودند، اینک فرزندانشان دین را قدر می نهند و بر صدر می نشانند. تازه این از نتایج سحر است و گزافه نیست اگر بگوییم قرن آینده را اگر باشد دین رقم می زند. آری به گفته آندره مالرو «قرن بیست ویکم یا قرن دین است و یا نیست ».
دین در تاریخ هم حربه ستمگران علیه ستمدیدگان و هم اسلحه ستمدیدگان علیه ستمگران بوده است. هم توجیه گر وضع اسفبار موجود و هم برهم زننده آن بوده است. هم موجب سکوت و سکون و هم مایه حرکت و اعتراض بوده است. هم ویرانگر علم و عقل و فرهنگ و هم گاهواره و پرورشگاه آن بوده است. و در یک کلام، هم انسان کش و هم انسان پرور بوده است. آری در کارنامه دین، هم آن و هم این به چشم می خورد.