نقیضه و نقیضه سازان
"نقض"، در لغت، به معنی ویران کردن بنا، شکستن استخوان، گسستن رشته و تباه کردن و برهم زدن پیمان و "نقیض" و "نقیضه" به معنی مخالف، شکننده، گسلنده و ویران و تباه کننده است. در اصطلاح، مطابق "صحاح اللغه جوهری"(به نقل و ترجمه از "صراح اللغه" جمال الدین قرشی) "نقیضه" باشگونه(واژگونه) جواب گفتن شعر کسی را(است و) "مناقضه" سخن بر خلاف یکدیگر گفتن..."نقیض" باشگونه چیزی است. مطابق "منتهی الارب"، "نقیضه"-"کسفینه"، ...باشگونه جواب گفتن شعر کسی را، "مناقضه" سخن برخلاف یکدیگر گفتن(است). مستفاد از فرهنگ عربی به عربی اقرب الموارد، "نقیضه" اسم از مناقضه، در شعر،(آن است که) شاعری شعری می گوید و شاعر دیگر او را نقیضه می کند و مخالف و غیر آن می آورد(لذا می گویند) این قصیده نقیضه قصیده فلان است مانند نقائض جریر و فرزدوق. مطابق مستفاد از لسان العرب(به اختصار) ...با او چیزی مناقضه کرد، یعنی مخالفت کرد... او را نقاض گفت، یعنی هجوش کرد...