"نخلی کنار شالیزار" رمانی تاریخی و اجتماعی است که نویسنده آن را بر اساس روایتی که در کودکی از پدر خود شنیده است به رشته تحریر در آورده است.
این رمان ۴۳۵ صفحه ای را راوی داستان از خمره ای شروع می کند که بهنگام اثاث کشی، خانه به خانه جز لوازم با ارزش خانه حمل می شود. با پیدا شدن کتابی درون خمره، داستان به حدود ۲۰۰ سال قبل برمی گردد جایی که قاسم جد بزرگ راوی و قهرمان داستان بر سر نرد عشق با رقیبی سرسخت تا دم مرگ پیش می رود و بالاخره مجبور به مهاجرت و دل کندن از یار می شود.
کتاب را می توان به چهار بخش تقسیم کرد.
قسمت اول از شروع جنگ ایران و عراق و نوجوانی راوی داستان تا پایان جنگ و پیدا شدن کتابی که سرگذشت جد بزرگ او را نقل می کند.
قسمت دوم زندگی قاسم جد بزرگ راوی در بغداد تا ۱۷ سالگی و کوچ او به ایران.
قسمت سوم زندگی قاسم در میان ایل بختیاری تا حدود ۵۰ سالگی.
قسمت چهارم و بخش پایانی مهاجرت و ساکن شدن قاسم در مبارکه لنجان اصفهان.
نخلی کنار شالیز داستان دوعشق، دو سرزمین و دو نماد است. نخل سمبول زندگی پیشین و عشق قدیمی و شالیزار سمبول زندگی جدید و خانواده و عشق جدید قهرمان داستان است.
