هایدی نویسنده: یوهانا اشپیری   از متن کتاب:شهرک قدیمی ماین فیلد در دامنه قله آلم واقع شده که اطراف آن را جاده های سرسبز با درختان انبوه پوشانده اند. سرزمین پدری هایدی که زادگاه او نیز هست، از ابتدای این شیب تند به سوی قله آلم شروع می شود. این منطقه گرچه مانند ماین فیلد پردرخت نیست اما علفزارها و گیاهان کوهستانی خوش رایحه اش، ...

گلرخ و مادربزرگ نویسنده: زهرا سیدعرب   ✔️ گلرخ در میان سیاه چادرها دنیای قشنگی داشت، دنیای شقایق هایی که به رنگ خون بود، دنیای کدو تنبل هایی که زرد بود، و دنیای گندم هایی که خوشه هایشان طلایی رنگ بود. صبح زود گلرخ با صدای تاپ تاپ نانهایی که مادر به کناره تنور پهلوی چادرشان می چسباند یا صدای زدن مشک که کره درست می کرد، از خواب ...

کودک فلسطینی نویسنده: زین العابدین الحسینی     من یک کودک فلسطینی هستم. فلسطین میهن من است. ما همه مسلمان هستیم. ولی صهیونیستها میهن ما را اشغال کردند. ما هم برای نجات خودمان و کشورمان کوشش می کنیم. در راه خدا با دشمنان اسلام می جنگیم. بزرگترها اسلحه دارند و به یاری الله می توانند بجنگند و می دانند چگونه با آنها روبرو ...

خانه شصت پدر نویسنده: مایندرت دیونگ   در ابتدای کتاب می خوانیم:باران شدید رودخانه را به طغیان درآورده بود. رگبار بر خانه قایقی که در کنار صف درازی از خانه های قایقی به کناره ساحل رود بسته شده بود، فرو می ریخت. ضربه های باران بر سقف حصیری خانه قایقی مانند طبل صدا می کرد. صدای ضربه های باران در قسمتی از سقف حصیری که چهارپا روی ...

الاغ عاقبت بخیر نویسنده: سید ماشاالله عالی پیام   در زمان های قدیم مرد فقیری با آب فروشی روزگار خود را می گذراند. این مرد فقیر اسمش منصور بود. منصور یک الاغ داشت و هر روز دو مشک چرمی بر پشت او میگذاشت و از شهر به چشمه آبی که در دهکده واقع شده بود میرفت. او همینکه به چشمه می رسید مشک ها را پر از آب می کرد و بر روی الاغش می گذارد و به ...

دامبو نویسنده: والت دیسنی   دامبو، بچه‌فیلی در یک سیرکِ سیّار است که بخاطر گوش‌های بلندش مدام مسخره می‌شود و جدّی گرفته نمی‌شود. تنها دوست-اش موشی به نام "تیموتی" است. و سرانجام به کمک تیموتی، آن نقطه ضعف ظاهری (گوش‌های بلند)، تبدیل به نقطه قوّت-اش می‌گردد و ستاره‌ی سیرک می‌شود.کتاب داستان دوزبانه‌ی ...

جک و لوبیای سحرآمیز نویسنده: لورا جین الن   در انتهای جنگل سرسبز، کلبه سفید رنگ قرار داشت. گلهای سرخ همچون مخمل در کنار کلبه بر زمین گسترده بود. در پشت کلبه مزرعه کوچکی قرار داشت که سعی کرده بودند خاک ضعیف آن را تقویت کنند و در آنجا سبزی بکارند. قسمتی از مزرعه را برای حفاظت نرده کشیده بودند. در این مزرعه پسربچه فقیری با مادرش ...

قصه ی گلهای قالی نویسنده: نادر ابراهیمی   تصویرگر: نورالدین زرین‌کلک ...

باران آفتاب و کاشی نویسنده: نادر ابراهیمی   نادر ابراهیمی، نویسنده سرشناس معاصر، کتاب های زیادی هم برای کودکان و نوجوانان نوشته است، که این کتاب یکی از کتاب های این گروه سنی است. ...

مردان فردا نویسنده: منصور یاقوتی مجموعه داستان ، برنده بهترین کتاب سال توسط شورای کتاب کودک   مجموعه‌ای از شش داستان کوتاه، که ماجرای آنها در روستاهای دور افتاده می‌گذرد درباره پسرانی شاد و سر زنده است که نقش مثبتی در حمایت از خانواده و جامعه خود ایفا می‌کنند ...