مردی که سایه اش را فروخت
نویسنده: ادلبرت فن شامیسو
مردی که سایه اش را فروخت یا سرگذشت سرگذشت شگفت پتر شلمیل با دو مقدمه درباره رمانیتک های آلمان.
از متن کتاب:
با همه آن شکوه و دبدبه و آن فراخ روی حقیقه شاهانه، در خانه ام بسیار ساده و بسیار گوشه گیرانه می زیستم. بزرگترین حزم و احتیاط را قاعده و قانون خود ساخته بودم. هیچ کس دیگری جز بندل، به هیچ بهانه ای، حق ورود به منزل خصوصی من نداشت. تا زمانیکه آفتاب می تافت به اتفاق وی، در به روی خویش می بستم و چنین می گفتند:
"کنت در دفترش مشغول کار است."
نامه های بسیاری که برای کمترین ترهه ای می فرستادم و برایم می رسید، نشان زنده این کار بود. به استثنای شب و آن هم در باغ یا سالن خویش که به اهتمام بندل شکوهمندانه و استادانه نورباران می شد، همدم و همبزمی نمی دیدم...